وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی

بهانه‌ی فکر کردن به این سؤال، یعنی اینکه «چرا اعتکاف می‌روم؟»، تماسی بود که چند روز قبل از نهاد دانشگاه با بنده گرفته شد؛ تماسی که طی آن بزرگواری از بنده دعوت کردند تا برای انجام مصاحبه‌ای مختصر پیرامون اعتکاف، به دانشگاه بیایم.

در حین آمدن همه‌اش داشتم به این فکر می‌کردم که واقعاً چرا برای اعتکاف ثبت نام کردم؟ آیا واقعاً برای هدف خاصی این کار را کرده‌ام، یا به صرف اینکه کار خوبی است، تن بدان داده‌ام؟!

از یک طرف می‌دانستم اهل صحبت‌های احساسات مدارانه در باب توبه و استغفار و عبادت نیستم و از طرف دیگر هم نمی‌خواستم الکی خودم را به عنوان یک تقوا پیشه‌ی گردن کجِ علیه السلام! بروز دهم، آن هم برای چند دقیقه مصاحبه در یک شبکه‌ی نه چندان معروف... خیلی اندیشیدم تا لااقل چیزی بگویم که هم خودم را اقناع کند و هم به درد کسانی بخورد که از سر بیکاری مصاحبه‌ی چون منی را احتمالاً در تلویزیونشان بخواهند ببینند...

اولین جرقه، اولین گزاره و اولین هدفی که به ذهنم آمد، گویا همان چیزی بود که الحق بابت آن وارد گود اعتکاف می‌خواستم بشوم.

قدرت...

من برای قدرت به اعتکاف می‌روم.

باور ندارید؟

مگر مثلاً در دوران قبل انقلاب هم اعتکاف نبوده؟ یا مثلاً و احتمالاً در دل نیویورک و کراچی و کوالالامپور و ... اعتکاف برگزار نمی‌شود؟ خب چرا هیچ وقت مثلاً امثال من آرزوی حضور در اعتکاف آن سرزمین‌ها را نمی‌کنیم، با آن که شاید علی الظاهر پرطمطراق تر باشد و شاید بابی باشد برای گفتگو با برادران دینی و راهی باشد برای صدور انقلاب و... . من خودم اینطور به این سؤال پاسخ می‌دهم که آخر آن مراسمات اخته است؛ اخته.

باورتان نمی‌شود؟

خب بگذارید کمی بیشتر توضیح دهم... اصلاً توضیح من را بیخیال شوید. این یادداشت «عاشورای ظاهر، عاشورای باطن» آقا رضای امیرخانی را از اینجا بخوانید تا من را هم از پاسخ به این سؤال معاف کرده باشید.

اما برگردیم به قدرت و این اقدام قدرت طلبانه ی من!

قدرت، قدرت، فدرت...

جدی‌ترین واژه‌ای که از نظر من باید هر روز بیشتر از دیروز برای نظام اسلامی و انقلاب خمینی تولید کنیم؛ تولید قدرت.

ببینید! برادر من! خواهر من! بزرگوار! تا وقتی جامعه‌مان در خودش قدرت حق را ببینید، ظرفیت این را خواهد داشت که بستر سازی کند برای عرصه‌های تقوا ورزی جمعی. عرصه‌هایی که به قول ساینتیست ها! نسبت به عرصه‌های فردی، یک سینرژی جدی در دل خود دارد. یعنی تعمق و تلطیف روحیه و تقویت عزم و هزار و یک فضیلت دیگر در بستر این تقوا ورزی جمعی، بصورت تصاعدی نسبت به تقوا ورزی‌های فردی به دست خواهد آمد. البته گفته شود که برخی عرصه‌های تاملاتی و عبادی هم هست که لازمه اش خلوت و آرمش است؛ لذا این دو بحث با هم آمیخته نشود و تمام آشفته نویسی های من را در بستر اعتکاف مطالعه بفرمایید.

خب! قدرت حق در جامعه‌ی مان فعلاً چتر گسترانده که عرصه‌های تقواورزی جمعی زایا هم شکل می‌گیرد. از آن طرف هم این تقواورزی های جمعی، دستاورردهایی دارد که منجر به باز تولید قدرت حق در جامعه می‌شد و این دور ادامه دارد... تولید قدرت حق، امکان تقواورزی بیشتر، باز تولیدقدرت حق، امکان تقواورزی بیشترتر، باز باز تولید قدرت حق، امکان تقواورزی بیشترترتر... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

پ ن: اگر این سیاهه برایتان جرقه‌هایی زد، بالاغیرتا در ایام اعتکاف شعله ورش کنید و دامن به این نوع گشایش اندیشه در مسئله‌ی اعتکاف بزنید و این ماجرا را عمق ببخشید؛ ما که زخمی‌اش کردیم؛ کُشتنش باشما...

نقطه، سر خط.


لینک سایت تحلیل پرس که به این مطلب اقبال نشان داد

 

  • پوریا سرداریان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی