وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی

طبقه مرفه جدید و آینده ی انقلاب

 

آینده ی ارتجاعی یک انقلاب می تواند همزمان با از میان رفتن رهبر آن، صورت پذیرد.

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ (سوره آل عمران؛ آیه 144)

حضرت آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه و ذیل این آیه می فرمایند: «در این آیه برای بیان سیر قهقرائی، جمله ی انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ به کار رفته است؛ زیرا أَعْقَاب جمع عقب (بر وزن خشن) به معنی پاشنه پا است، بنابراین انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ به معنی عقب گرد می کنید، می باشد و این تصویر روشنی است از سیر قهقرائی و ارتجاع به معنی واقعی، منتها از کلمه ارتجاع صریح تر و روشن تر است.»

فرآیند انقلاب ارتجاعی، بعدِ از میان رفتن بنیان گذار آن، می تواند توسط طبقه مرفهی صورت پذیرد که به واسطه ی ثروت های بادآورده ناشی از انقلاب، مرفه گشته اند. این ثروت ها فرضا در دوران صدر اسلام می توانست در قالب فتوحات و غنائم حاصل از آن پدید آمده باشد و در دوران انقلاب اسلامی هم به صورتی دیگر، مثلا درآمدهای ناشی از فروش نفت و ... .

برای واکاوی ارتجاع توسط طبقه مرفه، می بایست به سه سوال زیر بصورت دقیق و جامع پرداخت:

1-     منظور از انقلاب اسلامی چیست؟

2-     طبقه مرفه کیست؟

3-     وظیفه نهادهای انقلاب در مواجه با این شرایط چیست؟

انقلاب اسلامی، آن اتفاق اجتماعی سال 57 است که به واسطه ی وقوع آن اتفاقات ذیل محقق شد: نخست اسلام انقلابی (با این توضیح که اصل، اسلام است و مبارزه، وسیله ی تحقق و پیاده سازی آیین)در قالب یک پارادایم نظری ارائه گردید و کم کم به ظهور عینی رسید؛ وانگهی انقلابی انفُسی به دنبال آن حادث گردید. ما حصل این انقلاب انفُسی، شکل گیری انسانی انقلابی شد با کنش های جمعی متفاوت. هویت این کنش های جمعی متفاوت در سه عرصه ی عمده ی عدالت خواهی، معنویت خواهی و آزادی خواهی متبلور گشت. از همین رو بود که ذات انقلاب با برخی جریانات به ستیز پرداخت. به عنوان مثال دالّ درگیری انقلاب اسلامی با غرب از رهگذر عدالت خواهی و معنویت خواهی پدیدار شد، و یا این دال درگیری با جریان شرق، بر محور عدالت خواهی استوار گشت.

اما آن طبقه مرفهی که از ایشان سخن به میان آمد همان جماعتی هستند که روابط، شناخت و کنار هم بودنشان در قالب منفعت تعریف می شود. عوامل شکل گیری این طبقه را می توان بدین صورت بر شمرد: رانت، که مرادمان از آن، درآمدهای غیر تولیدیست؛ فساد و نیز سایر مظاهر بی عدالتی.

در این اوضاع، جریان انقلاب با شکل دادن نهادهای انقلابی، به نوعی می بایست مصونیتی برای هویت ذاتی اش ایجاد کند. وظیفه ی نهادهای انقلاب اینست که آن جهادهای اولیه را با ساز و کاری نهادی، امتداد بخشند و امکان ادامه کنش های انقلابی را میسر سازند، البته با لحاظ کردن مقتضیات زمان. اگر نهاد انقلاب روال مداوم کنش انقلابی را نتواند فراهم آورد، به موضعی ضد هویتش تبدیل خواهد شد. یعنی یک نهاد انقلابی که غیر انقلابی عمل کند، صورت یک ضد نهاد انقلاب را به خود خواهد گرفت. برای اثبات این ادعا می توان پیام حضرت امام را که درباره ی عملکرد دو بنیاد مسکن و مستضعفین صادر شده، به عنوان شاهد مثال مطرح نمود:

«بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفین هر چه زودتر بیلان کار خودشان را بدهند تا مردم از فعالیت های این دو نهاد انقلابی مطلع گردند. بنیاد مسکن باید روشن کند که چه میزان کار کرده است و بنیاد مستضعفین صورت اموال منقول و غیر نقول طاغوتیان خصوصا شاه و خاندان ودار و دسته کثیفش در سراسر ایران را به روشنی برای مردم بیان دارند و بگویند چه کرده اند، اموال شاه خائن را به چه کسانی داده اند؟ آیا راست است که بنیاد مستضعفین، بنیاد مستکبرین گردیده است؟ اگر چنین است تصفیه ضروری است و غفلت از این امر مهم، حرام. باید این دو نهاد برای مردم دقیق شرح دهند که چرا از این سریعتر نتوانسته اند کار نمایند، و اگر کسانی به اسم مستضعفین خلاف می کنند، بر دادگاه های سرار ایران است که سریعا اقدام نمایند.» (صحیفه نور، جلد 12، صفحه 207)

گزارش عملکرد دادن به مردم و لزوم تصفیه در صورت غیر انقلابی عمل کردن نهاد های انقلاب، نکات بسیار مهمی است که امام راحل در پیام فوق آنها را مورد تاکید قرار داده اند.

شاید اگر این چارچوت نگاه را بخواهیم هم اکنون و از دید یک عضو عادی اجتماع بر نهادهای انقلاب بیفکنیم، درباره ی بنیاد مسکن و یا جهاد سازندگی هیچ تصویری در ذهنمان متصور نشود، اما باز به عنوان یک نمونه در جهت دیگر، این امر هم بسیار مشهود و بارز است که بدون وجود نهادهای انقلابی همچون سپاه و بسیج، عبور از فتنه 88 امری بسیار دشوار (و شاید ناممکن) تلقی می شد.

اما برگردیم به آن طبقه مرفه و احتمال خطر ارتجاعی که از آن سو احساس می شود. این طبقه مرفه رانت خوار و فساد خیز در طول عمر انقلاب همواره با نفت طرف بوده است و یکی از عمده بازوهای قدرتمند شکل دهنده به آن هم همانا درآمدهای نفتی بوده است.

اگر نهادهای انقلاب نشانه هایی را مبنی بر زمینه سازی برای دسترسی غیر بروکراتیک طبقه مرفه به نفت رهگیری کنند، هر آینه وظیفه ذاتی شان حکم می کند که به مسئله ورود پیدا کنند و آن را خنثی کنند.

اگر این فرض را بپذیریم که نشانه دسترسی غیر بروکراتیک به درآمدهای نفتی برای طبقه مرفه در قالب تصمیم گیری کلانی میسر می شود، نهادهای انقلاب بایستی بدان تصمیم واکنش درخور نشان دهند و وارد عمل شوند.


 


پی نوشت:

1.       ان شاءالله در شماره های بعدی این یادداشت، در راستای فهم نسبت طبقه مرفه با نفت، گزاره ی «دولت رانت مدار» (rantier state) را تشریح خواهیم نمود.

2.       شیوه ی طرح موضوع ما در بستر سلسله یادداشت های «بررسی مدل جدید قراردادهای نفتی»، شیوه ی رسیدن از جزء به کل است.

3.       آنچه هدف نگارنده است از نگاشتن پیرامون این موضوع، تبیین جایگاه مدل های جدید قراردادهای نفتی در نقشه کلی تصمیم گیری صاحب منصبان است. چرا که یک نقد تاکتیکی یا تکنیکی به این مدل قراردادها شاید اهمیت موضوع را تبیین نکند، اما آنگاه که جایگاه این مسئله را در نقشه ی کلی تصمیم گیری مسئولان کشف کنیم، اهمیت موضوع به روشنی برایمان فهم خواهد شد.

 

  • پوریا سرداریان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی