وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی

این ره که برای خیلی دغدغه مندان آرزوست، برای ابولهب خاطره است!

 

داستان عبادات ابلیس را دیگر تکرار نمی کنم که بازگو کردنش، تکرار مکرّرات است؛ اما می خواهم بپرسم بینی و بین الله احساس به دوش کشیدن بار خاصی را که ناشی از ایمانتان باشد، می کنید؟ شاید بگویید پس این نماز و روزه چیست؟ بله، این هم تکلیفی است، اما منظورم از بار، تعهدی است که باید بابتش هزینه بدهید، یا لااقل شب ها سرتان را آسوده روی بالشتان نگذارید.

برشی از بیانات حضرت آقا را که در ماه رمضان 53 در مسجد کرامت فرمودند برایتان می نگارم:

«اگر فقط تصدیق و پذیرش در صدقِ کلمه ی ایمان کافی بود، من می گویم اول ­مومن به پیغمبر، ابولهب بود یا ولیدبن مغیره مخزومی بود. آن هوشمندان عرب خیلی خوب می فهمیدند که رسول خدا دروغ نمی گوید، خوب می فهمیدند که راست می گوید. دلیل می خواهید؟ دلیلش اینکه می نشستند با هم پیاله هایشان تصمیم می گرفتند پیغمبر را رسوا کنند. می گفتند برویم، بشنویم، ببینیم چه می گوید، عیب هایش را بگیریم. بعد که می رفتند می نشستند، فردا شب می آمدند، می گفتند نه، این کلام بشر نیست، این سخن خدای بشر است. پس قبول می کردند، تصدیق می کردند که او از سوی خدا سخن می گوید. اما جنابعالی بعد از چهارده قرن از آن تاریخ، او را مومن نمی دانی. من می گویم اگر او مومن نیست؛ به دلیل اینکه این ایمانش، این قبولش، این تصدیقش با تعهد های مناسب همراه نبود. آیا ما مومنیم؟ درحالیک تصدیق ما هم با تعهد های مناسب همراه نیست. چه می فرمایید شما؟»

برگردیم به سوال اول؛ این تعهد که اینقدر مهم است را برای خودمان چه تعریف کردیم؟ اصلا تعریف کردیم؟ یک صبح تا شب را که بررسی کنیم می بینیم چیز خاصی در این زمینه در برابر خاطرمان نقش نمی بندد.

یک ایده مطرح می کنم. این همه کشت و کشتار و تکفیری ها و اسلام هراسی ها؛ شما برای خود چه نقشی در برابر این قضایا تعریف کردید؟ اصلا به این فکر کردید که چقدرها دور و بر شماها هستند  که اسلام و عملیات انتحاری برایشان مراعات نظیر است؟ خب دور و بر شما که منحصر به اطرافیانتان نمی شود، همین فضای مجازی شما را به شرق و غرب عالم وصل کرده.

به هر حال شما که خودتان را در دایره ی تنگ «ملت» نمی بینید، صد البته خود را در دریای «امت» می دانید و صدالبته تر هم پیش خود نمی گویید که این قضایا که در دایره ی مسئولیت من نیست؛ (عجب دایره در دایره ای شد!) اینها همه را می دانم، فقط برای آنهایی می نویسم که شاید خطورات ذهنی داشته باشند مبنی بر اینکه ما اگر گلیم خودمان را در این اوضاع وانفسا از آب بیرون بکشیم هنر کردیم، این توضیح واضحات را برای آنها دادم.

خلاصه این کنکاش موذیانه در برخی عقاید که همواره هم با لجاجتی از روی کبر همراه است، راهی است که خوش سرانجامی ندارد؛ یک وقت بد برداشت نکنید منظورم را! ولی آهای خیلی هایی که غایت آمال ایدئولوژیکتان رسیدن به صرفا اثبات و تصدیق دین است؛ این راه که برای شما آرزوست، برای ابولهب خاطره است!

بپّایید ابولهب نشوید...



  • پی نوشت:

                       پیشنهاد می کنم کتاب زیر را در این رابطه از لینکی که در نشان ستاره (*) آورده ام، با تخفیف، بخرید و بخوانید.

 

  • پوریا سرداریان

نظرات  (۱)

خوبه 
فقط اکثر آدمها در خواندن تنبل شدند 
و مطالب کوتا رو بیشتر توجه میکنند 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی