زنبور انگلی نوعی از زنبور است که وقتی می خواهد تخم بگذارد به علت این که نمی تواند تخم ها را بپروراند، آن ها را زیر پوست کرم ابریشم می گذارد و از بدن او برای تغذیه و رشد تخم هایش و نیز محل تولد آن ها استفاده می کند.
همان طور که می دانید پروانه شدن سه مرحله دارد:
اول مرحله ی کرم ابریشم (کرم وارگی)،
دوم مرحله پیلگی و
سوم مرحله ی شکافتن پیله و تبدیل به پروانه (پروانگی).
حال این کرم ابریشم را در نظر بگیرید، پیش از این که به مرحله پیلگی و سپس پروانگی برسد، زنبور انگلی در زیر پوستش تخم های خود را می گذارد. اولین کاری که این تخم ها می کنند این است که قابلیت تولید مثل کرم ابریشم را از بین می برند؛ و این گونه کرم ابریشم دائم گرسنه است و دائم به خوردن برگ ادامه می دهد تا چربی های زیر پوستش تمام نشود تا تخم ها از آن مواد مغذی مصرف کنند. اینجاست که کرم ابریشم تولید پیله و دوره ی شفیرگی و پروانه شدن را از یاد می برد و عملا این حیوان که در مسیر تبدیل شدن به پروانه بود نابود می شود.
حال مقصود خداوند از آفرینش این دو حیوان و تعریف چنین سازوکاری برای آن دو در قبال هم چیست؟ کرم ابریشمی که قرار بود پیله تشکیل بدهد و بعد کامل بشود و پس از اتمام دوره شفیرگی به پروانه تبدیل بشود و روی گلزار پرواز کند، چرا در مرحله زمین گیر بودن روی برگ می ماند و هلاک می شود؟ او حمّالِ حملِ تخم های زنبور انگلی می شود.
زنبورهای انگلی تمدن غرب، زیر پوست فکر و ذهن و قلب بچه های شما بذرهایی را میکارند، تخم هایی را می گذارند که فرزندان شما آن گونه که آن ها می خواهند تربیت بشوند، فکری که آن ها میخواهند را در خود پرورش بدهند و متولد کنند و این طور است که فرزندان شما هیچ گاه خودشان پروانه نمی شوند، هیچ وقت خودشان بالنده نمی شوند.