پیرامون صحنه آرایی انتخابات 96 و حضور آقای دکتر احمدی نژاد، گمانه زنی های فراوانی انجام می شه...
ببینید! از یک طرف، مخالفان احمدی نژاد میگن این بنده خدا پوپولیسته و فقط شعار میده و تدبیر نداره و می خواد کشور رو به جنگ جهانی بکشونه؛ از اون ور برخی حامیانش میان و میگن که نه، ایشون دقیقا مطابق مشی حضرت امام و گفتمان انقلابی آقا داره عمل می کنه؛ این وسط عدالت و استکبار ستیزی و استقلال و عزت و حکمت و مصلحت و ... هم مظلومانه در بین این حب و بغض ها نادیده گرفته می شه... از یک سو جریان بسیجی که می خواد تبیین کنه، می گه ما قصد مصداقی بحث کردن رو نداریم و فقط مبانی رو می گیم، اون وقت می رن زیر و روی صحیفه و خامنه ای.دات.آی.آر رو در میارن و دوصد خروار بیانات درباب مساله ای چون عدالت رو جمع و جور می کنن؛ بعد به سر بزنگاه که می رسه و قراره یه رجُلی چون آقای احمدی نژاد رو مورد واکاوی قرار بدن، می بینن با اون دو صد خروار کاری حل نمیشه... من یه دلیل بابت این تعارضات می بینم و اون هم اینه که ما از گفته های این و آن، عبور نمی کنیم و به مرحله ی تامل و اندیشیدن نمی رسیم؛ چه بسا بیانات حکیمانه ی آقا که مورد تامل جدی قرار بگیره و موجب شکوفایی قوه ی تحلیلی بشه و چه بساتر اینکه همین بیانات حکیمانه، موجب بسته شدن اندیشه ی برخی بشه... لذا برای فهم ماجرای انتخابات 96 که به نظر می رسه یک دوئل (شایدم چند ئل!) گفتمانی است، اگر بقدر کافی از الآن فسفر نسوزانیم، شاید باز عرصه رو از کف بدهیم و به فکر توجیه این عرصه دهی بیفتیم...
یک سری تحلیل می کنن بین دوگانه ی روحانی-احمدی نژاد، ما می خوایم به روحانی رای بدیم، چون هزینه ها و تلاطمات ناشی از حضور احمدی نژاد در مسند ریاست جمهوری بر تمام ویژگی هاش می چربه؛ از اون سمت یه عده می گن ما به احمدی نژاد نظر داریم؛ چرا که در این اوضاع قمر در عقرب، جز ایشون کسی نمی تونه برنده ی انتخابات باشه. یک عده می گن روحانی به احمدی نژاد می ارزه، چون با همه ی دگر اندیشی اش نسبت به جریان انقلابی، لااقل دست راستش جریان انحرافی نیست؛ از اون سمت یه عده می گن اگه مکتب ایرانی و این حرفها انحرافه، خب مشاور داووس رفته ی روحانی (صریح القلم) و دار و دسته ی نیویورکی های کنونی (که اهل فن می شناسندشون) رو چی می گید پس؟! . اما من می گم صحبت یکی از دوستانم از این دوگانه ها خیلی متین تره؛ چرا که ایشون می گفت 92 برکت از احمدی نژاد رفته بود که رای نیاورد، نه خیلی تحلیل های دیگه. احمدی نژادی که در 84 و بین اون همه کاندیدای برجسته چون هاشمی و ... در قامت یک مرد جمع و جور با چهره ی غیر آنکادر شده، میاد و بساط انتخابات رو بهم می ریزه، مگه قبل انتخابات 84 چی داشت و چه چیزی ازش مطرح بود؟! زلالی شخصیتی که از خودش بروز داده بود، مردم رو جلب خودش کرد. با این تجربه چرا الآن ما فکر می کنیم دوگانه ی روحانی-احمدی نژاد آخر کاره؟! چه بسا همین پرداختن بیش از حد ما به این دوگانه، این دوگانه رو داره جدی تر می کنه... بماند که بهر حال منکر این هم نیستم که باید به عنوان یک سناریوی محتمل از بین چندین سناریو، پاسخی برای شرایط این دوگانه داشته باشیم؛ اما تمام حرف من اینه که تو همچین شرایط سنگین اندیشه ای هست که فرق افراد عمیق با غیر عمیق روشن میشه؛ انقلاب اسلامی هم یک پدیده ی عمیقه و با موج جلو نمیره... حالا این شما و این اندیشیدن پیرامون انتخابات 96... والسلام.
ومن الله التوفیق