وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی
پاسخ دادن به بعضی ها، مثل یس به گوش ...ر خواندن است


اگر گذرتان به تهران خورده باشد، بی شک طرح پایلوت فشار شب اول قبر را در این شهر فرنگ تجربه کرده اید.

کلان شهر همیشه شلوغ و خیابان های شلوغ تر و B.R.T های شلوغ ترتر، یک نتیجه ساده برای هر مسافری به ارمغان می آورد: جابجایی درون شهری با مترو. اما اگر بخواهم حق میزان شلوغ تریّت مترو را به جا آورم، نمی دانم چند تا «تَر» باید به انتهای شلوغی آن اضافه کنم، ولی حداقل آنقدر هست که شدت تر بودنش، کاغذم را نمناک کند! (البته حق دارید بگویید جو نده! از کی تا حالا وبلاگ نویسها متنشان را روی کاغذ می نویسند؟)

اما همین متروهای تهران با همین اوصاف، در دلش داستان ها دارد و من می خواهم برشی از سبک زندگی را که در مترو جریان دارد برایتان بازگو کنم.

برخی ها سیستم جالبی دارند. به میزان فشاری که به آنها در اثر تراکم مسافر وارد می شود، میزان نقدشان (شما بخوانید دری وری گفتنشان) به عالم و آدم (شما بخوانید عموما نظام و ما یتعلقُ به) شدید تر می شود.

بگذریم از توضیح نقد این دوستان که یحتمل اگر من بخواهم شرحش دهم، وانگهی در بازدید مجددم به نعلبکی، از سایت وزین پیوندها سر در خواهم آورد.

اصلا حرف من در این نوشته، معطوف به فرمایشات حضرات نیست، بلکه روی صحبتم با هم تیپ های امثال خودم است که گه گاه ظرفیت داشتن را فراموش می کنند و رگ گردنشان سریع متورم می گردد.

به سرتان قسم، بیشتر این نقادان دردشان از فشار مسافران است تا از اصول و مبانی، و هر قدر شما دلیل و برهان بیاورید، انگار دارید یس می خوانید به گوش ...ر.

از مترو هم بگذریم، در شرایط روزمره هم مشکل خیلی ها که به نظام و متعلقاتش بد و بیراه می گویند، این حرفها نیست؛ بلکه سو تدبیرهای خیلی از آقایان است که این مشکلات را به بار آورده است.

پس بهتر است جهت حل این معضلات، ابدا به پاسخ مستقیم روی نیاوریم؛ شاید اگر کمی توان ارتباط گیری داشته باشیم و بتوانیم با این نقادان تحت فشار همدلی کنیم، این دوستان لب به حرف درست حسابی باز کنند و اصل مشکلشان را بگویند.

امام علی علیه السّلام می فرمایند:

آلَةُ الرِّئاسَةِ سِعَةُ الصَّدرِ ؛

سعه صدر، ابزار ریاست است .

غرر الحکم و درر الکلم، حدیث1256

آقایان فرهنگی، مدیران، بسیجی ها، دغدغه مندان نظام! یکی از جاهایی که مرزشناسی ظریفی می طلبد، آنجاست که بخواهیم بین برخورد و تحمل، انتخاب کنیم. گاه احساسات و هیجان بر ما غالب می شود، از کوره در می رویم و می خواهیم شکم طرف مقابلمان را سفره کنیم بابت حرفش؛ حال آنکه سعه صدر به فرموده حضرت امیر، ابزاریست برای ریاست و چه بسا مدیرانی که فقط صندلی مدیریت اشغال کردند، و چه بسا فعالان فرهنگی که بیش از آنکه فرهنگی کار باشند، فرهنگی نما هستند.

از ما گفتن بود... 


علّامه مجلسی «ره» در بحار الانوار، ج 43، ص 344 این روایت را آورده که :

مردى از اهل شام با امام حسن که سوار بود مصادف شد، آن شخص شروع به لعن امام حسن نمود. ولى آن بزرگوار جواب وى را رد نمى‏کرد. هنگامى که آن مرد ساکت شد امام حسن علیه السّلام به وى سلام کرد و خندید و به او فرمود: گمان میکنم غریب باشى: شاید امر بر تو مشتبه شده باشد؟ اگر از ما رضایت بخواهى رضایت میدهیم. اگر چیزى بخواهى بتو عطا خواهیم نمود، اگر از ما راهنمائى بخواهى تو را هدایت مینمائیم، اگر حاجتى داشته باشى روا میکنیم، اگر گرسنه باشى تو را غذا میدهیم، اگر برهنه باشى لباس بتو میپوشانیم، اگر محتاج باشى تو را بى‏نیاز خواهیم کرد، اگر رانده شده باشى تو را پناه میدهیم، چنانچه احتیاجى داشته باشى بداد تو میرسیم، اگر اثاث مسافرت خود را بیارى و مهمان ما باشى تا موقعى که بخواهى بروى براى تو بهتر است. زیرا ما مهمانخانه‏اى داریم، مقامى وسیع داریم، ثروت فراوانى داریم ، موقعى که آن مرد شامى این سخنان را از امام حسن علیه السّلام شنید گریان شد و گفت: شهادت میدهم که تو در روى زمین خلیفه خدائى، خدا بهتر میداند که مقام رسالت را کجا قرار دهد، تو و پدرت نزد من دشمنترین خلق خدا بودید، ولى اکنون تو نزد من محبوبترین خلق خدائى.

آنگاه اثاث خود را برداشت و نزد امام حسن برد و مهمان آن بزرگوار بود تا آن موقعى که حرکت کرد و رفت و دوستى این خاندان را از اعتقادات خویشتن قرار داد.

  • پوریا سرداریان

نظرات  (۱)

جو نده
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی