هسته ی بحث را حقوق های نجومی تشکیل می داد. دریافت هایی که مدیران دولتی داشتند و به واسطه ی مطالبات رسانه ای، برجسته شد. یکی دویست و اندی میلیون می گرفت و از جانب دولت هم به عنوان ذخیره ی انقلاب معرفی می شد. آن دیگری که تا خرخره یقه ی پیراهنش را بسته بود و صد و اندی میلیون از حقوق بیت المال را نشخوار می کرد.
هفت ماه از ماجرای مطالبه ی برخورد با حقوق های نجومی گذشت و آبی از جانب دولت گرم نشد. دریغ از ارسال یک لایحه به مجلس، برای پیگیری برخورد و مجازات با نجومی بگیران. دولت که به ماجرا رد داد.
از آن سو، رهبر معظم انقلاب را اگر حاکم شرع هم تلقی کنیم، پای قوه ی قضاییه هم به میان می آید، برای پیگیری برخورد با نجومی بگیران. حضرت آقا در جایی گفتند: «دریافتهای نامشروع باید برگردانده بشود و اگر کسانی بیقانونی کردهاند مجازات بشوند. اگر سوءاستفاده از قانون هم شده است، باید اینها را از این کارها برکنار بکنند.»
برادران بزرگوار دستگاه قضا! دادستان محترم! طبق بیانات رهبر انقلاب، مگر دریافتی های نجومی، مال نامشروع شمرده نشده است؟ خدای ناکرده تحصیل مال نامشروع به شما دخلی ندارد؟!
هفت ماه گذشت. لایحه ای که از دولت در نیامد. دستگاه قضا هم که هیچ. از آن جالب تر، سیستم بازرسی بود که سقف 20 میلیونی را به عنوان دریافتی مجاز، برای مدیران تعیین کرد. یعنی جناب مستطاب مدیر! تا 20 میلیون می توانی از بیت المال بزنی به جیب، برای منیجینگ یک پارت از جمهوری اسلامی.
در این وانفسا، جمعی از نمایندگان با همکاری مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی آمدند و طرح شفاف سازی مالی مدیران را تدوین کردند و در مجلس مطرح نمودند. اما این هم رای نیاورد! در گفتگوی خبری شبکه ی دو، یکی از مخالفان این طرح چنین استدلال می کرد که نباید در فضای احساسی و هیجانی طرحی را تصویب کرد. نکند از چاله ی حقوق های نجومی بگیران، به چاه مدیران بی کفایت بیفتیم. چگونه؟ بدین نحو که به فلان مدیر خبره بگوییم شما نهایتا 19 میلیون حقوق بیشتر نمی توانی دریافت کنی. آن خبره هم بگوید من با این حقوق، مدیریت نمی کنم. بعدتر، به قحط الرجال بیفتیم و مجبور شویم که مدیر غیر خبره را با حقوق زیر بیست میلیونی به کار بگیریم.
انگار که مملکت لنگ یک عده منیجر طمّاع مانده و ملخ، تخم مدیران انقلابی و مستضعف را خورده است. آقای نماینده ی مجلس که اینطور شیک، در تلویزیون جمهوری اسلامی می نشینی و این چنین سخن می رانی! همین اوضاع مملکت هم بر گرده ی انقلابی های بی مدعا دارد جلو می رود، نه منیجرهای خبره ی طماع.
روح ملکوتی ات متعالی شود اماما، که چنین با مسئولان سخن می گفت:
«مردم، دِین خودشان را به جمهوری اسلامی تاکنون ادا کردند و به تکلیف خودشان عمل کردند. مردم به آقای رئیس جمهور، به آن شورا رأی دادند، حالا نوبت آقایان است که در مقابل این همه زحمتی که آنها کشیدند و محبتی که آنها کردند و فداکاریها که آنها کردند، حالا نوبت آقایان است... نوبت شماست که باید این دِین را به این مردمی که شما را نشاندند به این مسند، دِین خودتان را عمل بکنید، ادا کنید به مردم»
اماما! کجایی که همین مدیران که صندلی منیجری شان، از صدقه سری مردم است، از بیت المال دارند دهها و صدها میلیون نشخوار می کنند و بدتر از آن، وکیل الدوله هایی که این نشخوار را دارند توجیه می کنند.
اف بر این دنیا و زرق و برقش.