29ام آبان 92 بود. دیدار 50 هزار فرمانده بسیج با رهبر انقلاب. ایشان در بخشی از سخنانشان به بیان کرامات آمریکایی ها! پرداختند و فرمودند: «ربودن و اسیر کردن سیاهان، یکی از ماجراهای گریهآور تاریخ [است] که نظام سلطهی آمریکا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، [که یک نمونهاش] همین مسئلهی غلام و کنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ کشتیها را از اقیانوس اطلس میآوردند، در سواحل کشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه میداشتند، بعد میرفتند با تفنگ و سلاحهایی که دست مردمِ آن روز از این سلاحها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را میگرفتند، با شرایط بسیار سختی با این کشتیها برای بردگی به آمریکا میبردند. انسان آزاد را که در خانهی خودش زندگی میکرد، در شهر خودش زندگی میکرد، به اسارت میگرفتند؛ الان سیاهانی که در آمریکا هستند، از نسل آنهایند. چند قرن آمریکاییها این فشار عجیب را آوردند که [در این زمینه] کتابها نوشتهاند که این "کتاب ریشهها" کتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشهای از این فجایع. انسانِ امروز چطور میتواند اینها را فراموش کند؟ با همهی این حرفها هنوز هم در آمریکا بین سیاه و سفید تبعیض هست.»
همان روزها، مجددا کتاب ریشه ها بازنشر داده شد و تبدیل به گل سر سبد کتابفروشی های انقلابی شد. جماعت کتابخوان انقلابی (که بنده هم جهت ریا، یکی از آنانم) سریعا کتاب را خریدم. فونتش گویی فونت همان ماشین تایپ های دهه ی شصتی بود. ریز، با فاصله ی خطوط کم و نیز فونتِ ماشین تایپی. 700 صفحه ای با این توصیفات کتاب روی دست ما بود. تا خواندیمش، جانمان به در آمد؛ چشمانمان نیز از حدقه.
اما این شبها، شبکه ی نمایش، ساعت 21، دارد فیلم ریشه ها را که برگرفته از همین کتابست، پخش می کند. لذا دیدنش را به شما توصیه می کنم. باشد که هم پیشنهاد آقا را دیده باشید، هم چشمانتان در کمرکش 700 صفحه کتاب مذکور، از حدقه در نیامده باشد.