سکوت بزرگان، جواز سکوت ما نیست
علامه مصباح می فرمایند: ممکن است امر به معروف و نهی از منکر در شرایطی خاص برای شخص محذور داشته باشد و مفسدهای که بر انجام آن مترتب میشود، بیش از مصلحت آن باشد؛ اما سکوت او وظیفه را از عهده دیگران بر نمیدارد و آن باید وظیفه امر به معروف و نهی از منکر خویش را انجام دهند.
شاهد این حقیقت، این است که گاه در زمان امام معصوم، برخی از بهترین شیعیان ایشان کارهایی میکردند که امام معصوم، خود از انجام آن خودداری میورزید؛ اما آنان را از انجام آن کار باز نمیداشت. نمونه بارز این معنا، جناب ابوذر است.
در ایام خلافت خلیفه سوم، اسراف فراوانی در مصرف بیتالمال صورت میگرفت؛ اما امیرالمؤمنین(ع) تنها به تذکراتی دوستانه بسنده میفرمود و برخوردی تند با خلیفه وقت نمیکرد. حتی هنگامی که مردم برای قتل خلیفه سوم اجتماع کردند، ایشان از این کار جلوگیری فرمود و هنگامی که آب را به روی خلیفه بستند، ایشان به او آب رساند؛ اما جناب ابوذر برخوردهای تندی با خلیفه و عوامل حکومتی وقت داشت. با این حالتی یک مورد هم در تاریخ نیامده است که امیرالمؤمنین(ع) ابوذر را به رفتاری آرامتر دعوت فرموده باشد. یکی از کسانی که با ابوذر اختلاف فکری داشت، شخصی به نام کعبالاحبار بود که از دین یهود به اسلام گرویده بود و با دستگاه خلافت همکاری فراوانی داشت. در مجلسی نزد خلیفه که ابوذر حضور داشت، کعبالاحبار فتوایی برای مباح دانستن ثروتاندوزی آنان صادر کرد که ابوذر را بهشدت به خشم آورد؛ به گونهای که برخاست و با عصای خویش محکم بر سر کعبالاحبار زد و گفت: ای پسر زن یهودی کافر! تو کجا و فتوا دادن در احکام مسلمانان کجا؟! سخن خدا از سخن تو صادقتر است که فرمود:
یا أیها الذین آمنوا إن کثیرا من الأحبار والرهبان لیأکلون أموال الناس بالباطل ویصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب والفضة ولا نفقونها فی سبیلالله فبشرهم بعذاب ألیم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! بسیاری از دانشمندان اهل کتاب و راهبان، اموال مردم را به باطل میخورند و آنان را از راه خدا باز میدارند؛ و کسانی را که طلا و نقره را گنجینه میسازند و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازاتی دردناک بشارت ده.
هنگامی که از امیرالمؤمنین(ع) برای قضاوت در این باره دعوت کردند، امیرالمؤمنین(ع) به ابوذر نفرمود چرا متعرض مسلمانی شدی و این روش امر به معروف و نهی از منکر نیست؛ بلکه در تأیید او حدیثی از رسول خدا (ص) نقل فرمود که «از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود: آسمان بر مردی سایه نیفکنده و زمین مردی روی خود حمل نکرده که راستگوتر از ابوذر باشد».
در نهایت خلیفه وقت ابوذر را به ربذه ـ سرزمینی که ابوذر از آن نفرت داشت؛ چراکه پیش از اسلام آوردن در آنجا بود ـ تبعید کرد. در هنگام تبعید ابوذر نیز، امیرالمؤمنین(ع) به همراه فرزندان خود امام حسن و امام حسین(ع) برای مشایعت او آمدند. این در حالی بود که خلیفه وقت، ابوذر را به منزله شخصی خاطی از مدینه بیرون میکرد.
امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود:
ای اباذر! به راستی تو تنها برای خداوند سبحان خشم گرفتی، پس به همان کسی امید داشته باش که برای او خشم گرفتهای، این مردم از تو برای دنیای خویش هراسیدند؛ اما تو از کارهای ایشان بر دین خود هراسناک شدی و از این رو آنها تو را از پیرامون خویش راندند و به بلایت گرفتار آوردند. به خدا سوگند اگر همه آسمانها و زمین به روی بندهاش بسته باشد و آن بنده تقوای خدا را پیشه کند، خداوند برای او گشایشی مقرر فرماید. پس مباد چیزی جز حق و راستی تو را به انس و همدمی گیرد و جز باطل و نادرستی به هراست افکند.[1]
اما مثالی هم از دوره ی رسول الله؛ وقتی مکه در سال هشتم هجری به دست مسلمین فتح شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله دستور عفو همگانی صادر کردند. اما فرمودند عبدالله(برادر رضاعی عثمان) را هرجا گیر آوردید بکشید حتی اگر خود را به پرده ی کعبه چسبانده باشد. این شخص ابتدا مسلمان بود ولی بعد مرتد شد و به مکه فرار کرد و شروع کرد به خدا و پیامبرش دروغ بستن. وقتی عبدالله دستور قتلش را شنید به برادرش عثمان پناه برد و از او خواست که نزد رسول خدا واسطه شود تا او را نکشند. عثمان برادر را برداشت و نزد پیامبر آورد و از رسول اکرم طلب بخشش و گذشت برای برادر مرتد خود کرد. رسول اکرم صلی الله علیه وآله مدتی طولانی سکوت کردند و سپس سربلند کرده و رضایت دادند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رو به اصحاب کردند و فرمودند: می دانید چرا مدتی طولانی سکوت کردم؟ منتظر بودم یکی از شما بلند شود و سر از تن عبدالله جدا کند. [2]
آقا دیگر حرفی می ماند برای زدن؟! تکلیف خودمان را با تکلیف حضرت آقا یکی ندانیم. هی بهانه ی جلو و عقب افتادن از امام امت را نیاوریم و پشت تکلیف اماممان پنهان نشویم.
لب کلام، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
موضع داشته باشید.
نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. اینجور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى دربارهى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضعگیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد... ؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیمگیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا(93/5/1)
لینک سایت حرف تو که به این مطلب، اقبال نشان داد.
توضیحات:
1. لینک متن کامل راز سکوت امیرالمومنین علی (ع) و قیام فاطمه زهرا(س)
2. لینک مشروح داستان عبدالله؛ تا بخوانید و رفتار رسول الله را العیاذ بالله خشونت تلقی نکنید. بلکه دریابید اقدام ایشان در راستای حفظ سلامت امت بوده است.
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
" سکوت بزرگان، جواز سکوت ما نیست "
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/39720
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
به مناسبت سیوششمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، سایت "حرف تو" مسابقه بزرگ وبلاگنویسی «من انقلابی ام» را برگزار مینماید. از شما برای شرکت در مسابقه دعوت به عمل میآید.
یا علی