سر جمع ماجرایش اینست که پنج عضو شورای شهر بابل بند را به آب دادند! حالا اگر هرچقدر ماله بکشند که دسیسه بوده و نمی شود این ماجرا را به بقیه تعمیم داد و ... از گند و کثافتش که کم نمی شود هیچ، بویش بیشتر هم بلند می شود!
اینکه نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات شورای شهرها حاکم نیست و چنین کثافاتی از برخی اعضای شورای شهر صادر می شود، نظر یک جریان است؛
و اینکه خلاصه در هر قماشی نخاله هم پیدا می شود، اما تعداد نخاله ها به نسبت کل، چشم گیر نیست و سخت نگیرید هم، نظر جریانی دیگر است.
این وسط فرارو تیتر می زند «ککی که شورای شهر بابل به تنبان سیاست انداخت!»
کک چیست؟
تنبان سیاست کجاست؟
همینقدر می دانم که کش کمر تنبان اهل سیاست اگر محکم نباشد و ناظر هم نفهمد، یا خودش را به نفهمی بزند، باز جای خالی تنبان شناسی برای مردم احساس می شود.
در ادبیات رسمی، تنبان شناسی را می گیرم همان معیار انتخاب .
همچنان که تنبان، مرکب از تن+بان است، می توان دریافت این پوشش آنقدر مهم بوده که چنین لقبی را بهش داده اند، مثل نگهبان. یعنی بانیدن نیم تنه پایین به اندازه بانیدن کل هیکل می ارزیده، والا بدان می گفتند «پایین تن بان»!
نتیجه گیری: اگر کاندیدا شکم و ماتحت شکم ملت را سیخ کرد که رای آورد، فردا روز بند تنبانش هم روی ملت شل می شود و به کل هیکل مردمش فاتحه می خواند. از ما گفتن بود...