فیلم، مردانه تر از آن بود که بشود باور کرد کارگردانی آن را یک خانم انجام داده است!
حدود دو ساعت و اندی که پای تماشایش نشستیم، گذر زمان را خیلی احساس نکردیم. به رغم موضوع زبر فیلم که ماجرای زندگی برادر عبدالمالک ریگی، یعنی عبدالحمید را روایت می کرد، تم دراماتیک فیلم، نرمی دلپذیری به آن داده بود.
کمی نگران بودم که هموطنان بلوچ با دیدن فیلم نکند ناراحت شوند و شکاف اجتماعی و عقیدتی به بار آورد، اما بحمدالله روایت تمیزی از آب در آمد.
نقطه عطف فیلم، دیالوگ مادر عبدالحمید با عروسش (الناز شاکردوست) بود که سر دومین زایمان او در بیمارستانی در پاکستان با هم داشتند.
مادرش می گفت همه می بینند قاچاق و پیوستن به گروهک و ... هست، اما کسی نمی پرسد چرا؟ و ادامه ی گفتگو...
پنجشنبه 18 بهمن، در سینما گلشن بجنورد دیدیمش.