مختصر تجربه حضور در مناطق زلزله زده محدوده پیش قلعه ی بجنورد و روستای شیخ صله ی کرمانشاه در یکی دو سال گذشته و اردوهای پراکنده روستایی و حاشیه شهری در قالب گروههای جهادی، چند نکته را برایم در امدادرسانی های مردمی برجسته نمود:
🔸 سیل کمک های مردمی، چه به صورت ریالی، چه اقلام و چه حضور فیزیکی، اگر با بستر شناسی دقیق و به دور از تعجیل و هیجان نباشد، بشدت موجب اتلاف سرمایه ها خواهد شد.
🔸 عمده آسیب های در بحران های طبیعی، ناشی از ساخت و سازهای غیر اصولی منازل و آغل هاست. چه بسا اگر بارها با روش متداول در روستاها، بناهای آسیب دیده بازسازی شود، مجددا در سوانح مشابه دچار همان ویرانی خواهد شد.
🔸 تاثیر روانی و اجتماعی حضور جهادگران در بدو بحران که فشار روحی بالایی بر آسیب دیدگان وارد شده است، گاهی حتی از میزان امدادرسانی شان نیز موثر تر است و می تواند انگیزه آسیب دیدگان برای بازیابی روحی و دست به کار شدنشان برای ترمیم را دوچندان کند.
🔸 جو رسانه ای و مطالبات آسیب دیدگان در بدو بحران از نیروهای امدادی عموما با نوعی بزرگنمایی همراه است. لذا این جو نباید روال معقول امدادرسانی را تحت تاثیر قرار دهد و موجب آشفتگی خدمت رسانی شود.
نکته بسیار مهم، مواجهه تخصصی و دانشی برای حل نقاط آسیب زا در بحران هاست.
یعنی اگر جهادگر بتواند یک الگوی عملیاتی و علمی و ارزان و بومی مثلا در ساخت بناهای روستایی، نگهداری از دام ها، تامین آب آشامیدنی و... در هر منطقه جهادی طراحی و اجرا کند، بسیار بسیار موثرتر از چندین و چند حضور گروه جهادی چند ده روزه با کارهای متداول در منطقه است.
مکمل این نکته، ایجاد فضایی برای اهالی منطقه است تا خود آنان، مشارکت اصلی را در انجام امورات داشته باشند. چرا که اگر چنین نشود، پس از مدتی جهادگر مردمی به دید کارگر و موظف به انجام وظیفه در امدادرسانی و حقوق بگیر برای انجام خدمات! در بین اهالی دیده می شود و هم موجب ناراحتی جهادگر و هم متوقع شدن و بی تفاوتی اهالی در حل مشکل خواهد شد.