عدهای غرب را مبدأ عالَم تصور میکنند، مغربش را باختر مینامند و مشرقش را خاور. در تقسیم بندی ذهنی این دسته از افراد، کشور ما از نظر جغرافیایی در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است، یا به تعبیری در میانه ناحیه شرقی مبدأ عالم! اما در تقسیم بندی جغرافیایی با دیدگاه مستقل، ما در جنوب غربی قاره آسیا واقع گشتهایم.
این منطقه، به دلیل دارا بودن موقعیت منحصر به فرد جغرافیایی سیاسی و ظرفیت منابع سرشار زیرزمینی و پیشینه غنی تاریخی و فرهنگی همواره مورد طمع مستکبرین عالَم قرار گرفته است. حضور غاصبانه رژیم جعلی صهیونیستی در سرزمین فلسطین، لشگر کشی ارتش تروریستی آمریکا به عراق و افغانستان با دستاویز قرار دادن بهانههای واهی و وادادگی کشورهای مرتجع عربی حاشیه خلیج فارس در برابر جریان عبری و غربی، عوامل سختی هستند که آرامش منطقه را به تلاطم انداختهاند.
در کنار این عوامل سخت، نفوذ فکری و فرهنگی غربی در منطقه و همراهی سلبریتی ها و مقامات مسئول وابسته یا فریفته نیز هم راستا با عوامل سخت، به شدت تلاطم منطقه افزوده است. چپاول اقتصادی منطقه توسط جریان استکباری هم عامل نیمه سخت مؤثر در آشفتگی منطقه به شمار میرود.
با این اوصاف، محور مقاومت با هدف رفع شرّ مثلث عبری، عربی، غربی مذکور در حال فعالیت است. نیروهای محور مقاومت با بهرهگیری از انگیزههای معنوی و وطنی، جبههای پیوسته از افغانستان و یمن تا ایران و عراق و سوریه و لبنان شکل دادهاند.
آنچه امروز مخاطب از اخبار تقابل دو جبهه مقاومت و استکبار در منطقه غرب آسیا میشنود، روایتهای ضد و نقیضی است.
جریان استکبار در تلاش است جنگهای نیابتی که به راه انداخته را جنگهای فرقهای و مذهبی وانمود کند، انفجارات و کشتارهای در دل کشورهای منطقه را حاصل ماجراجویی و روحیه توسعه طلبی برخی کشورها و جریانات منطقه برای تسلط بر سایر کشورها جلوه دهد، و توان کشورهای منطقه برای غلبه بر ناامنی منطقه را ضعیف و نیازمند به حضور کدخدامنشانه خود نمایان سازد.
اما روایت محور مقاومت بدین گونه است که منشأ ناامنی، حضور غاصبانه صهیونیستها در اراضی فلسطین و چپاولگری اقتصادی آمریکا در منطقهای است که هزاران کیلومتر با سرزمینشان فاصله دارد و راهکار برقراری ثبات و پیشرفت، در درجه اول ازاله آمریکا از منطقه و نابودی رژیم صهیونیستی و در درجه دوم مشارکت و همدلی سیاسی و اقتصادی و استفاده از مشترکات فرهنگی کشورهای منطقه با یکدیگر است.
در این عرصه جنگ روایتهای رویدادهای منطقه، رسانهها و سلبریتی ها نقش عمدهای در باور پذیر کردن روایت در ذهن مخاطب دارند. باور مخاطب در جهت دهی به مواضع و کنشهای او بسیار مؤثر است. آنچنان که در باور عدهای از ساکنان منطقه، چنان تحریف واقعیت پذیرفته شده که آمریکای مولّد داعش، منجی منطقه پنداشته میشود و محور مقاومت، جریانی تروریستی و از لحاظ مذهبی، افراطی و ماجراجو! اما حقیقت ماجرا ۱۸۰ درجه با این روایت در تعارض است.
مثلث عبری، عربی، غربی با تکیه بر ظرفیتهای رسانهای و قرارگاههای عملیات روانی متعدد پوششی و عیان خود، لشگر فیک و رباتی شبکههای اجتماعی و روایتگری معکوس سلبریتی ها و صاحب منصبان وابسته و یا فریفته خود، در حال ضریب دادن و معتبر کردن روایت مخدوش خود از اوضاع منطقه به منظور ناامید سازی، ایجاد واهمه و در نهایت تسلیم سازی توده افراد و نخبگان کشورهای منطقه هستند.
روایت صحیح اما حکایت از آن دارد که دشمن مشترک کشورهای منطقه، این کشورها را متحد و همدل کرده، قدرت نظامی بازدارنده و مستقل کشورهای منطقه با شتاب بالایی رشد کرده، مشکلات عدیده روحی و روانی در صفوف جنگی دشمن برجسته شده است و نارضایتیهای اجتماعی و اعتراضات خیابانی در دل کشورهای آنان رو به فزونی است. البته که گاهی بی ارادگی مسئولان کشورهای منطقه برای تقابل با دشمن مستکبر و فریب خوردن از وعدههای پوشالی او و نیز اقدامات خیانتآمیز جریان نفوذی در دل کشورهای منطقه، خسارتهای سنگینی را به جبهه مقاومت تحمیل کرده است.
شاید بتوان گفت در کنار بیان روایت معتبر، روایت اولیه از رویدادها هم به اندازه آن و بلکه گاهی بیشتر در ذهنیت سازی مخاطب از عرصه اهمیت دارد. آنچنان که در بسیاری از موارد ظرفیتهای رسانهای و اجتماعی دشمن در منطقه با پوشش سریع و دست اول و گسترده از هر اتفاق، اولین ذهنیت که را شکل میدهد، حال هر گونه تلاش برای اصلاح این مسئله برای مخاطب، در بهترین حالت اقدامی انفعالی و دست دوم محسوب میشود.
به عنوان جمع بندی میتوان گفت در کنار توجه به عوامل سخت، نیمه سخت و نرم در تقابل با دشمنان منطقه، اهمیت دادن به روایتگری دست اول، معتبر، فراگیر و باورپذیر از رویدادهای کف میدان و وضعیت نابسامان داخلی دشمن، یکی از الزامات محور مقاومت برای غلبه بر مثلث شوم عبری، عربی و غربی است.
با امید به نصرت الهی، مشارکت و همدلی کشورهای منطقه، گسترش تبادلات اقتصادی در محور مقاومت و تقویت روحیه تنفر از دشمن و ایجاد اتحاد منطقهای در برابر دشمن مشترک، شاهد ازاله آمریکا از منطقه، نابودی غده سرطانی اسرائیل و بازگشت ثبات و پیشرفت به منطقه غرب آسیا خواهیم بود، انشاءالله.