آنچه باید افسران جنگ نرم، بدانند
«معاویه به کمک دستیار دسیسه گرش عمروعاص تصمیم گرفتند تا از محبوبیت حضرت علی علیه السلام نزد کودکان شیعه بکاهند. نقشه های گوناگونی را مرور کردند تا این که به پیشنهاد عمروعاص قرار شد تعدادی بزغاله تهیه و از طرف معاویه به این کودکان بدهند و بعد از مدتی که کودکان با این بزغاله ها انس گرفتند، آن ها را دزدیده و تقصیر آن را گردن حضرت امیر علیه السلام بگذارند.»
این روایت که از مشهورات است و اگر اشتباه نکنم، در بحارالانوار دیدمش، خیلی قابل ملاحظه است.
مدیریت حب و بعض، یکی از اصلی ترین راهبردهای جنگ نرم است.
گاه، با تحریک این دو احساس در شخص، می توان دیدگاه وی را تغییر داد.
البته تفاوت ظریفی بین نوع جنگ نرم، بین ما و جبهه ی مقابل است.
به عنوان مثال، جزف نای (Joseph Nye) هم بحث قدرت نرم (smart power) را مطرح می کند، حضرت آقا هم بحث افسران جنگ نرم را مطرح می کند. اما این دو دیدگاه چه وجه تمایزی با هم دارند؟
دیدگاه نای، و عمده ی متفکران غربی، بر پایه ی «اغوا» است و دیدگاه حضرت آقا و سایر متفکرین اسلامی، در این حوزه بر پایه ی «ارشاد» است.
این تمایز را می توان بصورت دقیق تر در تفسیر آیه ی «قَد تَبیَّن الرُّشدُ مِنَ الغَی» جویا شد؛ آنجا که در آیت الکرسی، خداوند متعال این دو زمینه را از هم تفکیک می کند.
بیش از این شرح ماجرا نمی کنم، و مابقی را وا می گذارم به افسران جوان جبهه ی جنگ نرم، که خود پرده از بطن ماجرا بردارند...
توضیحات:
ایده متن، برگرفته از سخنرانی استاد حسن عباسی، کلبه کرامت، در جلسه رویکرد تاریخ مدار