وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی

کلام بزرگان را باید در نعلبکی تحلیل ریخت تا بتوان نوشید

وبلاگ نعلبکی
ادب حر، یا ولایت پذیری حر؟


مادرت به عزایت بنشیند حر...

همین یک خط کافیست تا بقیه ی گفتگوی امام و حر در ذهن خیلی ها نقش ببندد. و نیز همین یک گفتگو کافیست تا خیلی ها بسنده کنند به اینکه ادب حر در این صحنه، باب نجاتش شد. و دوچندان نیز! بررسی احوالات حر برای خیلی ها همین است و بس؛ و بعد از آن، نقطه، سر خط.

این قسمت از بحث را داشته باشید تا فضا سازی برایتان کنم تا بتوانم اصل کلامم را راحتتر بهتان برسانم.

به برشی از جنگ جمل( که به سال 36 هجری رخ داد) توجه کنید:

مؤلف گوید: طلحه و زبیر گرچه از جنگ جان سالم به در نبردند، اما علائم و قرائن اختلاف از همان آغاز در میان آنها ظاهر شده بود، و به همین جهت هیچکدام از آن دو به امامت دیگری راضی نبود و [هر کدام] می‏خواست خودش امام جماعت شود،و سرانجام عایشه به پسر زبیر دستور داد تا او امام جماعت شود و با سپاهیان نماز بخواند. عبدالله بن زبیر نیز داعیه خلافت در سر داشت، او مدعی بود که عثمان در آخرین روزهای زندگی خودش، او را جانشین خود کرده است. به همین جهت بود که حضرت امیر علیه‏ السلام هنگامی که با طلحة و زبیر قبل از جنگ سخن می‏گفت، فرمود: بگو بدانم چرا پسر زبیر امام جماعت شماست؟ آیا یکی از شما دو نفر (طلحة و زبیر) دیگری را قبول ندارد؟! [1]

ببینید جو آن روزگاری که خیلی هم از سال 61 هجری و بحبوحه ی عاشورا دور نبود را. آنقدر برای عده ای مهم بود جلو و عقب بودن که حتی بر سر امام جماعت شدن هم بایکدیگر درگیر می شدند.

حالا یک برشی از هنگامه عاشورا می آورم برایتان:

هنگامی که حرّ بن یزید ریاحی، راه را بر امام حسین ع بست، نزدیک ظهر بود امام قبل از نماز، بین دو لشکر ایستاده، رو به سپاه حرّ کرد و پس از حمد و ثنای پروردگار، چنین اتمام حجّت کرد «ای مردم! من بدون دعوت شما نیامده‌ام بلکه شما با فرستادن نامه و قاصد، اصرار کردید و مرا به کوفه دعوت نمودید و گفتید ما پیشوا نداریم، بیا تا شاید در پرتو راهنمایی‌های تو، به حق راه یابیم اینک آمده‌ام، اگر به عهد خود باقی هستید در میان شما می‌مانم و گرنه به وطنم باز می‌گردم» همگی سکوت کردند و سرها در گریبان فرو بردند، تا این که به دستور امام، حجّاج بن مسروق جُعفی اذان ظهر را گفت. امام به حرّ فرمود «شما با اصحابت نماز بخوان و من هم با اصحاب خود» حرّ گفت «شما نماز بخوان و ما پشت سر شما نماز می‌خوانیم»[2]

فکر کنم با این صحنه سازی، رفقا ریق بصیرت را سر کشیدند و دیگر نیازی به روده درازی بنده نباشد تا شرح و بسط دهم قضیه را، بالاخص با آن کلید واژه ولایت پذیری که در عنوان آوردم. اگر قضیه تابلو شد که بقیه متن را نخوانید، اما اگر می خواهید ببینید بنده هم موضوع را فهمیدم یا نه، نگاهی به ادامه متن بندازید تا خدای ناکرده به غلط از این صحنه سازی برداشتی نکرده باشم.

آنچه حر را به عرش رساند و جمعی از صحابه را به فرش، در همین نوع رفتارشان راجع به اقتدا به ولایت بود.

حر بن یزید ریاحی، فرماندهی که با لشکرش آمده تا راه را بر حسین بن علی ببندند، یک چشمه ولایت پذیری از خودش نشان می دهد و حسابهایش را راست و ریس می کند به آنی. اما عده ای نه تنها ولایت اهل بیت را نمی پذیرند، بلکه اصلا ولایت پذیری را قبول ندارند و هرکدامشان به اندازه خود، می خواهند ولایت گری کنند بر دیگری.

اقتدای حر به امام در نماز جماعت را اگر ولایت پذیری نگیریم، چه بگیریم؟ و اختلاف بر سر امام جماعت شدن بین آن دو را اگر داعیه ولایت گری نگیریم، پس چگونه تحلیل کنیم؟

خوش بحال حر که چنین ولی دارد که اندک تولایش را چنین پاسخ می دهد و بدا به حال آنکه می خواهد با گریز از ولایت اهل بیت، نیم بند ولایتک گری! از خود نشان دهد که در همان هم ناکام می ماند...

راستی ما الآن باید به که اقتدا کنیم؟

به امام غایبمان؟

چگونه؟

راستی، اگر میتوانستیم ولایت پذیری از امام غایب داشته باشیم، چرا اصلا ایشان غیبت کردند؟! تکلیف چه می شود؟ پس حالا که ایشان غایبند، چگونه می توانیم برادریمان را ثابت کنیم و به امام غایب نشان دهیم که اهل ولایت پذیری هستیم؟

 

    توضیحات:

      1.   لینک دانشنامه امام علی، سایت عاشورا،   پی نوشت 19

     2.   سوگنامة آل محمد ص218 به نقل از ترجمة ارشاد مفید ج2، ص80


  •            ایده متن، برگرفته از جلسه روضه حجت الاسلام عارفی، قم، 93/9/6

 

 

  • پوریا سرداریان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی