موقعیت ذهن، در سبک زندگی (1)
تا کنون، عمده ی مباحث پیرامون سبک زندگی، معطوف به پرداختن به الگوهای رفتاری عملی بوده است و کمتر از ساحت رفتار ذهنی در سبک زندگی سخن به میان آمده است؛ از طرفی با تغییر بسیار سریع الگوی زندگی در این روزگار و برجسته شدن مناسبات ذهنی در زندگانی افراد لازم است این حوزه هم مورد توجه اندیشمندان حوزه فرهنگ قرار گیرد.
پیش از پرداختن به جایگاه ذهن در مناسبات سبک زندگی صحیح، بهتر است از آسیب مرموز و خزنده ای که از ناحیه ذهن در حال ضربه زدن به جوانان است، کمی سخن برانیم، تا اهمیت بررسی و شناخت این ساحت، روشن گردد.
اما مقدمه نخست در ارائه این مبحث، شناخت کلی از نوع فعالیت ذهن است. در این مقدمه جایگاه تخیل را در نسبت با فعالیت های ذهنی تبیین خواهیم نمود. سپس با بهره گیری از بیان استاد طاهرزاده، کمی راجع به رویکردهای متفاوت نسبت به خیال گفتگو می کنیم و در نهایت، چگونگی شکل گیری پدیده ی شوم زنای ذهنی را مطرح خواهیم نمود.
ارائه ی راهکار برای مقابله با این آسیب (که همان ادب خیال است) نیز بصورت جاری و ساری، در بین مباحث به مرور تبیین خواهد شد.
سیر فعالیت مغز
اگر مغز را به عنوان مرکز عملیات تصمیم سازی آدمی در نظر بگیریم، می توان سه ساحت متوالی برای فعالیت آن در نظر گرفت:
1. ذهن
2. سوژه
3. هوش
از رهگذر ذهن، آدمی دست به بررسی یک مسئله می زند. این بررسی یا می تواند در قالب «تفکر» صورت پذیرد، یا در قالب «تخیل».
اگر در قالب تفکر باشد، این عمل منجر به پردازش مسئله مورد بررسی در قالب یک concept[1] می شود. این وجه، قابلیت صحت سنجی دارد. یعنی می توان درستی یا نادرستی آن را مورد بررسی قرار داد.
اما اگر از باب تخیل، به بررسی یک مسئله اقدام نمود، موضوع مورد بررسی را در قالب image[2] برای خود طرح خواهد نمود. فرق این تصویر سازی با حالت قبل (concept) در اینست که عموما تصویر سازی که از یک مسئله انجام می شود، مطابق میل ما است، نه مطابق واقعیت.
ادامه این دو نوع بررسی ذهنی منجر به دو نتیجه متفاوت در دستگاه ادراکی ما می شود که در قالب چارت زیر به تصویر کشیده شده است.
بستر بروز مشکل
همانگونه که در عنوان بحث ذکر شد، هدف خاص این نوشتار جستجوی راهکاری برای مقابله با معضل زنای ذهنی، از رهگذر ادب خیال است. اما پیش از آنکه اصل مشکل را مطرح کنیم، لازم است بستری را که برای بروز چنین مشکلی موجود است، کمی مورد واکاوی قرار دهیم؛ این بستر، همان «خیال» است که می تواند در آن، این آسیب به وقوع بپیوندد.
استاد طاهرزاده، در فصل اول کتاب «ادب عقل، خیال و قلب» چنین می گویند:
آدمی که در دنیا گم شده است و نظرش به خودش و نفس امّارهاش معطوف است، گل را هم که ببیند آن را نسبت با خود ارزیابی میکند، لذا به جای دیدن زیبایی گل، میخواهد آن گل برای او باشد، به همین جهت هم هیچوقت به معنی واقعی، زیبایی گل را نمیبیند. نمیتواند طوری زندگی کند که گل در طبیعت باشد و او بتواند به آن نگاه کند و با زیبایی آن ارتباط برقرار کند و آن را دریچهی ورود به عالم حیات ببیند. او با صورتهای زنده که در دل طبیعت هست نمیتواند ارتباط برقرار کند، یا گل را از شاخه قطع میکند و به خانه میبرد، یا یک تابلو میخرد که عکس گل بر آن کشیدهاند، تا خودش در میان باشد و بتواند آن گل را به خود نسبت دهد، چون خیال خود را درست تربیت نکرده نمیتواند با حقایق ارتباط برقرار کند، مسیر صحیحِ جهتدادن به خیالش را گم کرده، شخصیت او مردهگرا شده است. قرآن در این رابطه میفرماید: «ألْهَکُمُ التَّکاثُر»؛ شماها با کثرتها بازی خوردهاید، «حَتّی زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ»؛[3] تا اینکه با قبرها روبهرو شدید و همهچیز را مرده میبینید. یعنی کسی که نمیتواند این گُل را که در دل طبیعت است زنده ببیند، برای او آن گُل با این گُلی که روی تابلو کشیدهاند، فرقی نمیکند. قرآن میفرماید: میدانی تو چرا همهی چیزها را مرده میبینی؟ چون گرفتار کثرتها شدهای: «ألْهَکُمُ التَّکاثُر * حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»؛ «مقابر» یعنی مقبرهها. تو چون بازیخوردهی کثرتهایی و به حضور وحدت در هستی چشم نمیدوزی، همه چیز را مقبره میبینی. «بازیخوردهی کثرتها» کسی است که جزءجزءهای متکثر برایش مهم است، امکان انتقال از کثرات به نور معنوی جاری در باطن عالم را از دست داده است. چطور شده که به این مشکل افتاده است؟! چون خیال خود را به کمک عقل و قلب تربیت نکرده است تا متوجه حقایقی شود که عقل میفهمد و قلب احساس میکند. خیالِ ادبشده میتواند وحدت را در عالم کثرات به حضور آورد و یا بگو: حضورِ آن وحدت را در صورت این کثرات بیابد. اما آدم کثرت زده، کثرتِ صرف را با وهمیات خود ترکیب میکند و آن را به عالم خیال میآورد.
خیلی فرق میکند که ایدهآل شما در ذهنتان فرش باشد یا گسترهی عالم معنا. در حالت اول خیال انسان زبالهدان کثرتها شده و در حالت دوم انسان با خیالات ادب شده و از طریق همین کثرات، قلب او آماده میشود تا با حق ارتباط برقرار کند.
مناسبات جنسی ذهنی
چندی پیش، پروفسور برت کار[4] کتابی را تحت عنوان «چه کسی در ذهن شما خوابیده است؟[5]» به رشته تحریر درآورد.
ماحصل این کتاب، تشریح این مساله است که یک سینمای مخفی در ذهن عمده ی مخاطبان رسانه شکل می گیرد؛ در این سینمای مخفی، شخص با تخیلی از بازیگران محبوبش تعامل می کند و از آنجا که عمده ترین جذابیت سینمای غرب برای جذب مخاطبش، تحریک قوه ی شهویه ی وی، از طریق جلوه های بصری است، لذا شخص، عمدتا اقدام به برقراری مناسبات جنسی ذهنی با بازیگر مطلوبش می کند.
بگذریم از جزئیات کتاب و اینکه مثلا چه نامهای معروف سینمایی، عمده ی آن بازیگران مطلوب را تشکیل می دادند، و نیز از این هم بگذریم که چقدر از این تیپ محصولات سینمایی به سهولت در دسترس جوان ایرانی است؛ آنچه مهم است، اینست که شرط لازم برای شکل گیری مناسبات جنسی ذهنی فراهم است، اما شرط کافی که عبارتست از اراده ی شخص بر تحقق چنین مناسباتی، مساله ایست که بایستی مورد تامل قرار بگیرد.
لطفا به این بحث از دو زاویه نگریسته شود:
· نخست از زاویه شخص خودتان، و اینکه نسبت ذهن خود و این آسیب، چگونه است؟
· سپس، از زاویه اجتماع خاصی که در آن قرار دارید (مثلا خانواده، هم کلاسی ها و ...)؛ بدین خاطر که بتوانید با موضعی فعال، در مقابله با این مشکل در حوزه اثر گذاری جامعه خاص خود اثر گذار باشید.
ان شاالله در مطلب بعدی، تفضیلی تر این مطلب را مطرح خواهیم نمود و ابعاد جدیدی از این ماجرا را تشریح و تبیین خواهیم نمود.
پی نوشت:
مبحث «زنای ذهنی»، مبحثی است که استاد عباسی در قالب 8 جلسه، در سلسله جلسات کلبه کرامت تدریس نمودند.
نوشتار فوق، برگرفته از جلسه 1 و 2 این مبحث است.
جلسه 1 تدریس«زنای ذهنی» را از اینجا دانلود کنید.
جلسه 2 تدریس«زنای ذهنی» را از اینجا دانلود کنید.
متن کامل کتاب «ادب عقل، خیال و قلب» را نیز می توانید با گلیک روی تصویر زیر دانلود کنید: