نسبت جهان بینی و علم چگونه است؟
اگر کف یکی از دانشکده های علوم پایه یا مهندسی جمهوری اسلامی بنشینی و بگویی جهان بینی بر واحدهای درسی که به شما یاد داده می شود بسیار موثر است، به احتمال قریب به یقین خواهی شنید که برو بابا! این فلسفه بافی ها به گروه خونی ما نمی خورد. تیغ تیز تشریح، تجربه و آزمودن است که حرف اول و آخر را در علوم ما می زند.
حالا فرض بفرمایید در ینگه دنیا، استاد زیست شناسی می آید و می گوید مثلا من نظریه داروین را قبول ندارم. (اینکه چرا و با چه استدلالی، فعلا بماند!) و می آید و می گوید یک طراحی هوشمندی در پس پرده شکل گیری اولیه عالم دخیل بوده؛ به زبان خودش هم این طراحی هوشمند را ترجمه می کند به intelligent design.
این بندگان خدای استاد دانشگاه، نه ادعا کرده اند که ما یک عده مروج فلان مذهب هستیم، نه گفته اند می خواهیم از دل این مباحث، بی ریشگی الحاد را نشان دهیم، نه...
اما سیستم آکادمیک و غیر آکادمیک ینگه دنیا بنظرتان با آنان چه می کند؟
علاوه بر محروم کردن برخی از این استادان دانشگاه از خدمات شهروندی اجتماعی (مانند سوزاندن کارتهای اعتباری بانکیشان که این امر موجب میشود نتوانند نیازهای اولیه زندگیشان را رفع نمایند) حتی نام برخی از دانشمندان را برای چاپ در هر نشریه و کتاب یا در فضای اینترنت ممنوع میکنند به گونهای که گویا چنین دانشمندی اصلا به دنیا نیامده است. آنهم نه دانشمندانی که Creationist و خلقتگرا باشند بلکه کسانی که صرفا به وجود نوعی Intelligent Design یعنی طرحی هوشمند در ساخت جهان قائلند و عالم را تصادفی نمیدانند.
این ادعا چقدر برایتان باور پذیر است؟
خب قبل از جواب دادن، حتما از لینک های انتهای متن، مستند expelled را ملاحظه کنید.
ان شاءالله چند روز دیگر که مطمئن شدم مستند را دیدید، بقیه ی بحث را برایتان می نگارم.
فقط سر بسته بگویم که خودتان را برای حداکثر استفاده از این مستند، برای ترویج جهان بینی توحیدیتان در کفرستان ینگه دنیا آماده کنید.
شما پای کار باشید، action plan (طرح اقدام ) آن، با ما، ان شاءالله...
لینک مشاهده قسمت اول مستند expelled
لینک مشاهده قسمت دوم مستند expelled
لینک سایت تحلیل پرس که به این یادداشت اقبال نشان داد