تصور بفرمایید فلان سازمان توسعه ی حقوق بشرِ از قضا هم پیاله ی CIA، فعالان و دیده بانان حقوق بشر ایران را جمع کنند و پیرامون اعدام های دستگاه قضا، وضعیت زندانی های داخلی و مورد بـــــــــــوق واقع شدن آنان و بسیاری دیگر از این مسائل جلساتی به پا کنند و دادار و دودوری به راه بیندازند که ایها العالم! حکومت آخوندها پدرِ صاحب بچه ی حقوق بشر را درآورده ... در بیایه ی پایانی این جلسه هم نطقی می خوانند مبنی بر اینکه حال که چنین است، بایستی سازمان مجاهدین خلق را تجهیز کرد تا با یک یورش برق آسا، حقوق بشر را در ایران از بند آزاد کنند. بماند که همین سیستم، شبکه های زنجیره ای تیلیویزیون های پارسی! را سر خط می کند تا فلان سرهنگ ارتش شاه را بیاورند پای پخش زنده که اگر مجاهدین بزنند، ما هم در کوههای اطراف تهران هلی برن می کنیم و ارتش طوفان وارد پایتخت می شود و نیروهای هم پیمان درونی هم تیلیویزیون ملی را اشغال می کنند و ... خودم خسته شدم از ادامه ی نوشتن سناریوی آن سازمان توسعهی حقوق بشرِ از قضا هم پیاله ی CIA .
حالا باز تصور بفرمایید فلان سازمان مستضعف مدارِ از قضا هم پیاله ی انقلاب اسلامی، معترضین و تحت ظلم واقع شدگانِ از آن حمایت کننده از سازمان های توسعه حقوق بشر را جمع کرده و پیرامون بیان این ظلم ها جلسه تشکیل داده اند که ایها الحرّیون! حکومت ِراه اندازنده ی حمایت کنندگان از سازمان های توسعه حقوق بشر، جهت به درد نیاوردن سر مبارک شما اسم سازمان حمایت کننده شان را کوتاه کرده اند؛ البته به قاعده ی یک کلمه ی ناقابل؛ آن هم نه از اول یا وسط عبارت که مهمتر است، بلکه از آن ته ته های عبارت؛ آن هم فدای همان سر مبارکتان که قرار بود درد نگیرد. یک «سفید» نا قابل. برای اینکه نشان دهم چقدر اصل این عبارت طولانی و سر به درد آور است و چقدر اینان در حق سر مبارکتان لطف کرده اند، برای یکبار هم که شده، کل عبارت را برایتان می آورم:
«سازمان های توسعه حقوق بشرِسفید»
سناریوی قبلی را بگذارید یک طرف ذهن، برای این سناریو هم آن طرف دیگر جایی باز کنید تا بگویمش. باز کردید؟ بگم؟
القصه؛ تبلیغات که بماند خیلی از عقلای اعتدالی جلویش را گرفتند و نشد؛ سایت های خبری هم بماند که اگر الآن سرچ بفرمایید همایش بین المللی افق نو، جز چند سطر کار فرا ضعیف و چند عکس با کادر افتضاح چیزی از انعکاس این رویداد را نمی بینید. خدا خیر دهد به جریان دغدغه مند دانشجویی که در عطف آمریکا ستیزی همایش را به چیزی نگرفتند و وقتی دعوتشان می کنی که پاشید بیایید، یک نگاه عاقل اندر سفیه می اندازندت که همی الآن؟ همی حالا؟!
ذیل عنوان اصلی افق نو در پوسترش، نگاشته شده «کنفرانس بین المللی متفکران و پژوهشگران مستقل».
در کلیپ های نخستین همایش هم یک چیزی پخش شد، شبیه نام دست اندرکاران ساخت یک فیلم با تمام خدم و حشم شان که مثل مورچه نگاشته هایی ریز، داشت روی پرده رد می شد. اما بالای آن نوشته شده بود:
Victims killed by US police in 2015
جنبش دانشجویی هم که رکن رکین این تیپ نشست ها می بایست بوده باشد هم زیاد خبری ازشان نبود. البته باز هم تاکید می کنم که اجرای این همایش پارسال از جانب یکی از قوای اصلی کشور تعطیل شده بود و باز احتمالاتر امسال هم همان قوه سمبه اش را روی بر و بچه های همایش گذاشته بود که ایشان نتوانند اند تبلیغاتی برای همایش بکنند.
خلاصه یکی دو روزی از همایش بیشتر نمانده است.
هر کس از برادران می خواهد برود به این همایش –که مکانش هتل استقلال تهران هست- ذیل همین یادداشت کامنت بگذارد تا راهنماییش کنم.
اگر دانشگاهی هم خواهان دعوت از میهمانان آمریکایی این همایش به دانشگاهشان هست، باز ذیل همین یادداشت کامنت بگذارد...